با توجه به اینکه گرایش بسیاری از فیلمسازان، ساخت فیلم اجتماعی است، اما این فیلمها سهم فروش زیادی در گیشه ندارند، دلیلش چیست؟
بیشتر سهم سینمای ایران را فیلمهای اجتماعی تشکیل میدهد، فیلمهای اجتماعی بهنسبت فیلمهای تاریخی، تخیلی و جنگی به امکانات زیادی نیاز ندارد، چون در موقعیت و زمان کنونی قابل ساختن است. اگرچه ساخت فیلم اجتماعی دشواریهای خودش را دارد، اما هزینههایی که بر فیلم تاریخی و جنگی مترتب است، بر فیلم اجتماعی نیست. از میان فیلمهایی که در طول یک سال ساخته میشود سهم فیلمهای اجتماعی بالای 60 درصد است. دلیل اینکه فیلمهای اجتماعی سهم بالایی در فروش ندارند، این است که گرایش مردم به سمت فیلمهای کمدی است و این در بسیاری از کشورهای دنیا وجود دارد، یعنی فیلمهای کمدی معمولاً سهم بیشتری از فروش داشتند و فیلمهای اجتماعی به دلیل تم تلخ و موضوعاتشان، کمتر میتوانند کسانی را که برای سرگرمی به سینما میروند، جذب کنند. البته سال گذشته فیلم «مغزهای کوچک زنگزده» فروش خوبی داشت و امسال هم فیلم «متری شیش و نیم». بهنظرم مشکل امروز ما این است که به مردم آموزش ندادیم باید فیلم استاندارد را بپذیرند. هر تصویری، فیلم نیست و هر فیلمی، سینما نیست. بسیاری مواقع فیلمهایی را میبینیم که استانداردهای سینمایی را رعایت نکردند، ولی در شرایطی که وجود دارد و با حمایتهایی که صورت میگیرد، این فیلمها خودشان را بهجای سینما قالب میکنند. فیلم باید برای پرده عریض باشد. بسیاری از فیلم ها، ملودرام هایی هستند که اصلاً جایشان روی پرده سینما نیست و در حد فیلم تلویزیونی و تله فیلم هستند. باید به مردم آموزش داد تا سلیقهشان ارتقا یابد، اینکه هر فیلمی را سینما ندانند و هر چیزی به عنوان فیلم سینمایی به آنها تحمیل نشود.
آیا مافیایی در اکران فیلمها وجود دارد و این مافیا، مسیر سینما را مشخص میکند؟
گردش مالی سینمای ما آنقدر نیست که بگوییم مافیا در اکران وجود دارد؛ مافیا برای گردشهای مالی خیلی بالاست. کل گردش مالی صنعت سینمای ایران در سال گذشته 260 میلیارد تومان بوده است، در حوزههایی همچون بخش بازرگانی و صنعت، آنقدر گردش مالی بالاست که با این رقم ها قابل قیاس نیست. البته صنعت سینما در سالهای اخیر رونق خوبی گرفته است. از سال 93 به بعد رشد خوبی را در تعداد بینندگان، سینماها و میزان فروش فیلمها شاهد بودیم. امسال هم پیشبینی میشود که فروش سینمای ایران، فروش خوبی باشد، ولی فروش به تنهایی معیار مناسبی برای ارزیابی سینمای ایران نیست که بگوییم وضعیت سینمای ما خوب است یا بد؟! همه تلاش میکنند که بیشترین سهم و فروش را در اکران داشته باشند.
انتهای پیام/
شما به تبعیض مثبت در اکران برای فیلمهای خوب و استاندارد قائل هستید؟
معتقدم که باید برای فیلمهای استاندارد و خوب، شرایط ویژه اکران فراهم شود، اما نکته اینجاست که سالنهای سینما در اختیار بخش خصوصی است. وقتی تولید یک فیلم تمام میشود تا زمان پروانه نمایش، ارشاد میتواند دخالت کند یا فارابی میتواند سرمایهگذاری کند، اما براساس آییننامه و مقررات، فرایند اکران به گونهای است که سینمادار باید فیلمی را برای اکران در سالنهایش بپسندد. اخیراً موضوع درجهبندی فیلمها از سوی سازمان سینمایی مطرح شده است که میتواند یکی از اتفاقات خوب باشد. چنانچه این درجهبندی بدرستی انجام بگیرد، برای فیلمهایی که مسائلی را رعایت نکردند میتواند محدودیت ایجاد کند و قطعاً سبب میشود آثار مناسبتر برای خانوادهها، سهم بیشتری را در اکران بگیرند. امیدوارم که این درجهبندی درست اجرا شود.
چطور باید اعمال سلیقه را در درجهبندی فیلمها به حداقل رساند؟
معمولاً سلیقه از سوی افراد اعمال میشود، ولی اگر سازوکار مناسبی برای گروهی که درجهبندی را انجام میدهند وجود داشته باشد و این گروه از کارشناسان و متخصصان حوزههای مختلف باشند، فکر میکنم که اتفاق خوبی رخ میدهد.
رویکرد بنیاد سینمایی فارابی برای سرمایهگذاری روی برخی از فیلمها چیست؟ مثلاً این بنیاد از ساخت فیلم تختی که بودجه هشت و نیم میلیاردی داشت، حمایت کرد اما این فیلم در گیشه زیر 2 میلیارد فروخته است؟
اگر بنا باشد که فقط فروش در اکران را ملاک قرار دهیم، ممکن است فکر کنیم که جایی شکست خوردیم یا برنده شدیم. بهنظرم بسیاری از فیلمها باید ساخته شوند چون این فیلمها در طول تاریخ میمانند و خواهند ماند. اینگونه نیست که بگوییم تختی را نسازیم، شاید مخاطب نداشته باشد؛ این نگاه غلطی است. این معادله که چنین فیلمهایی در گیشه موفق نیستند، بازی و دروغی است که از سوی سازندگان فیلمفارسی عنوان میشود. فیلمفارسیسازان به فیلمهای استاندارد، خوب و فرهنگی حمله میکنند تا عرصه را برای خودشان خالی کنند. آنچه سینمای ایران را در دنیا مطرح کرده، فیلمهای کمدی سخیف نیست. اگر قرار بود که سینمای ما، سینمای کمدی سخیف باشد نیازی نبود که سینمای ورشکسته پیش از انقلاب را دوباره راهاندازی کنیم، همانها بودند و داشتند ادامه میدادند، درحالیکه انقلاب اسلامی منجر به تحول فرهنگی در سینمای ایران شد.
پس از اکران فیلم «شبی که ماه کامل شد» در جشنواره فیلم فجر، در صفحه شخصیتان از اینکه بنیاد فاربی نتوانسته در ساخت این فیلم مشارکت داشته باشد اظهار حسرت کردید، دلیل این حمایت نکردن چه بود؟
برای فیلم خانم آبیار در بخش برآورد و میزان حمایت به توافق نرسیدیم، این مسئله را در پستی که گذاشته بودم ننوشتم و بسیاری استنباط کردند که اینها نفهمیدند چه فیلمنامه خوب و موضوع مهمی به دستشان رسیده است. ما جلسات بسیار زیادی برای حمایت از ساخت فیلم «شبی که ماه کامل شد» با تهیهکننده و کارگردان این فیلم داشتیم، ولی برای میزان حمایت و میزان بودجه فیلم به تفاهم نرسیدیم.
نظر شما